حمله تند عباس جدیدی به برادران خادم
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۷۶۲۲۶
عباس جدیدی در واکنش به صحبتهای مصطفی میرعمادیان مربی تیم ملی کشتی آزاد که استفاده از کامران قاسمپور در وزن ۹۷ کیلوگرم در جام جهانی آمریکا را مشابه تجربههای تاریخی همچون او و رسول خادم دانسته بود، اظهار کرد: همه را که با یک چوب نمیرانند. یک وقت چیزی بود، آمد و رفت. آن سابقه تاریخی باعث شد دنیای قهرمانی من زود به پایان برسد و بیشتر مدالهایم نقره و برنز شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دارنده مدالهای طلای جهان و نقره المپیک، افزود: آن زمان هدفشان این بود به هر شکلی میخواستند چاله و چولههای تیم ملی را پر کنند و ماله کشی کنند. مگر کار درستی کردند؟ من فنا شدم. خیلیها در این کشتی مدیون من هستند. آن زمان زورم نمیرسید و چیزی نمیتوانستم بگویم. هر چه من برادران خادم را میبردم باز من را به وزن بالاتر میفرستادند. برای انتخابی جهانی کراسنویارسک هم علیرضا حیدری با من به وزن کشی آمد، اما ول کرد و رفت. بعد رفت با منصور برزگر کار را بست و من را به ۱۳۰ کیلو فرستادند. سر همین کارها بود که مدالهای من نقره و برنز شد.
وی با اشاره به استفاده از کامران قاسمپور در وزن ۹۷ کیلوگرم جام جهانی آمریکا که منجر به شکست او شد، خاطرنشان کرد: کسی برای مدال تیمی با مدال المپیک قمار نمیکند. مگر کارهایی را که با من کردند خداپسندانه بود؟ در المپیک سیدنی باید با ۱۰۵ کیلو وزن زیر دو خم رودریگرز ۱۴۰ کیلویی را میگرفتم فقط بخاطر اینکه امیررضا خادم را به هر شکلی وارد تیم کنند تا در ۸۵ کیلو کشتی بگیرد. این حرفها توهمات پوسیده یک مشت آدمی است که فقط میخواهند بگویند آی تیممان قهرمان شد. ما نباید خودمان را گول بزنیم. کل کشتی دنیا فقط ۳ کشور ایران، آمریکا و روسیه است. بقیه کشورها اصلا کجای کار قرار دارند؟ بقیه فقط تک ستارههایی را رو میکنند. مگر این سابقه تاریخی که آقای میرعمادیان میگوید کار مثبتی بود؟
جدیدی افزود: یک عده پایشان را روی گرده من گذاشتند و روی سکوی جهانی رفتند. مدالهای من کو؟ کامران قاسمپور اگر درست هدایت شود میتواند ۸ تا ۱۰ مدال بیاورد، اما با این حرکات نسنجیده و ۲ تا باخت خودباوری و اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. من ۳۰ سالم بود که کشتی را کنار گذاشتم. ۴ سال دیگر هم میتوانستم کشتی بگیرم، اما کشتی را رها کردم فقط بخاطر اینکه از بس از من پل ساختند. چرا از آن طرف پشت بام میافتند و نمیگویند عباس جدیدی باید به جای ۵ مدال ۱۰ مدال میگرفت؟ چرا نمیگویند عباس جدیدی ۵ مدال جهانی دیگر باید میگرفت، اما نگذاشتند؟
پیشکسوت کشتی ایران، در پاسخ به این سوال که با این اوصاف چه پیشنهادی برای استفاده از کامران قاسمپور و حسن یزدانی در المپیک پاریس دارد؟ گفت: من اصلا وضعیت وزنی و شرایط روحی آنها را نمیدانم. من باید به عنوان آنالیزور و روانکاو با اینها صحبت کنم و تجاربم را به اینها بگویم. باید توقعات و شرایط روحی آنها را ببینم. مگر این کار جاده یکطرفه است که در اتاقهای در بسته برای جوان مردم تصمیم بگیرند؟ مگر این کار شوخی است؟ بابا یک عباس جدیدی پیدا شد جور تیم ملی را کشید. هر صد سال یک دیوانه مثل من پیدا میشود!
وی ادامه داد: ولم کنید دردم در سینه ام بماند! کجا رسول خادم رنگ پیرآهن تیم ملی را میدید؟ کجا علی حیدری خواب تیم ملی را میدید؟ باید جورکش آقایان میشدیم. همه آنها مدال هایشان را مدیون من هستند، اما این وسط عباس جدیدی گوشت جلوی توپ شد! پنج مدال نتوانستم بگیرم. مدال هایم نقره و برنز شد. چرا اینها را نمیگویند؟ من باید با کامران قاسمپور به عنوان یک پیشکسوت و کسی که این راه را رفته و ته این کار را میداند چیست بنشینم و صحبت کنم تا اصلا ببینم ته دلشان چیست. مگر میشود کسی را اجبار کرد؟ میرود روی تشک خراب میکند و برمی گردد، همان کاری که قاسمپور کرد. طرف باید با فراغ بال روی تشک برود.
جدیدی خاطرنشان کرد: شما نمیدانید روی تشک چه خبر است؟ به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را، شکسته استخوان داند بهای مومیایی را. به قرآن این بچهها گناه دارند. نباید بنشینند برای منافع خودشان روی اینها تصمیم گیری کنند. آقای برزگر، آقای خادم و صنعتکاران اینها آمدند امیر خادم را یک جوری وارد تیم ملی در المپیک سیدنی کردند که نتیجهاش این شد که نه امیر خادم مدال گرفت، نه علی حیدری و نه من. در صورتیکه دست به ما نمیزدند هم علی حیدری طلا میگرفت و هم من. ۲ طلای المپیک سیدنی را این آقایان با تصمیم گیری غلط به باد دادند. یک نفر را میخواستند در ۸۲ کیلو به تیم تزریق کنند نشستند زیر پای علی حیدری او را به ۹۷ تا بردند و با من هم طبق معمول تا کردند. از کجا معلوم اگر حق مجید خدایی را نمیخوردند و میگذاشتند در ۸۲ کیلو به المپیک سیدنی برود مدال نمیگرفت؟ طلای من و حیدری هم که سر جایش بود. اینها جفاست. زورکی میخواستند پرچم را دست امیر خادم بدهند تا ۴ المپیکی شود، اما ۳ وزن را نابود کردند.
دارنده یک طلا و ۲ برنز جهان و یک نقره المپیک، افزود: بابا چرا اینها را نمیگویند؟ عباس جدیدی ۳ تا دیسک کمر گرفته و الان زمین گیر شده است. شبها مجبورم ۵ متکا زیر دست و گردن و کمرم بگذارم تا خوابم ببرد. ولم کنید من از کشتی بیرون کشیدم! چیزهایی نگویید که زخم دل آدم کنده شود و زخم هایمان تازه شود.
جدیدی گفت: باید بدانند دارند دست به چه کار خطرناکی میزنند. واقعا از آقای میرعمادیان انتظار چنین حرفهایی را نداشتم. بیایند با من که ۵ سال این راه را رفتم بنشینند و صحبت کنند. من را بخواهند من بنشینم با یزدانی صحبت کنم، روانکاویش کنم ببینم ته دلش چیست. باید با قاسمپور در یک اتاق خلوت بنشینم دو تا چایی بزاریم جلویمان و صحبت کنیم تا من ته دل اینها را دربیاورم و ببینم داستان چیست. من اصلا در جریان شرایط وزنی آنها نیستم. امثال ما را هم که کنار میگذارند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: عباس جدیدی رسول خادم امیر خادم کامران قاسمپور المپیک سیدنی عباس جدیدی تیم ملی علی حیدری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۷۶۲۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293